همچون خلق و خوى رسول خدا |
||||||||||||||
ابن أثیر : : | ||||||||||||||
أمّا الحَسَنُ بنُ عَلیٍّ العَسکَرِیِّ سلام الله علیه فَقَد کانَت أخلاقُهُ کَأخلاقِ رَسولِ اللّهِ صلى الله علیه و آله | ||||||||||||||
ابن أثیر :خلق و خوى امام حسن عسکرى سلام الله علیه همچون خلق و خوى رسول خدا بود . | ||||||||||||||
الخرائج و الجرائح ، ج 2 ، ص 901 قالَ علیه السلام : قُولُوا لِلنّاسِ حُسْناً، مُؤْمِنُهُمْ وَ مُخالِفُهُمْ، مَّا الْمُؤْمِنُونَ فَیَبْسِطُ لَهُمْ وَجْهَهُ، وَ مَّا الْمُخالِفُونَ فَیُکَلِّمُهُمْ بِالْمُداراةِ لاِجْتِذابِهِمْ إلَى الاْ یِمانِ.
امام حسن عسگری علیه السلام فرمودند: با دوست و دشمن خوش گفتار و خوش برخورد باشید، امّا با دوستان مؤمن به عنوان یک وظیفه که باید همیشه نسبت به یکدیگر با چهره اى شاداب برخورد نمایند، امّا نسبت به مخالفین به جهت مدارا و جذب آنها به اسلام و احکام آن . مستدرک الوسائل : ج 12، ص 261، ح 14061. |
خصلتهاى پسندیده | ||||||||||||||
امام علی سلام الله علیه: : | ||||||||||||||
اِذا کانَ فى رَجُلٍ خَلَّةٌ رائِقَةٌ فَانْتَظِروا اَخَواتِها؛ | ||||||||||||||
اگر در وجود کسى خصلتى پسندیده باشد، انتظار خصلتهاى پسندیده دیگرى را نیز در او داشته باشید. | ||||||||||||||
نهج البلاغه، حکمت 445؛ دانشنامه امیر المؤمنین، ج 11، ص 230 . |
گزینه های روی میز(شعر و آهنگ) :
یک …
لحظه لحظه خاطرات بهمنی که یک دفعه بهار شد
بهمنی که بوی گل گرفت و سوسن و یاسمن
بهمنی که غرق شوق و شور بود، انفجار نور بود
دو …
سرزمینی که نگاش به آسمونه و حسابش از زمین جداست
ذره ذره خاکش از غرور و غیرته
سرزمینی که شن کویرشم، لشکر خداست
سه…
بغض ناتموم مادری بالاسر جناز? پسر
بغضی که یکمرتبه صدا میشه سکوت رو میشکنه
ای تموم بچههام فدای تو یا حسین
این گلم نثار کربلای تو یا حسین
*
ای پدر و مادرم فدای تو یا حسین
زندگیم فدای کربلای تو یا حسین
*
چهار…
ایستادن یه نوجوون بدون ذرهای ترس و آرزو
روبروی تانکهای روبرو
پنج…
اهتزار پرچم سه رنگ
روی گنبد مسجدی که زخم? گلولههاست
خندههای مردمی که یک صدا میگن
«فتح شهر خون کار خداست»
شش…
آسمونی که پر از نوای ربناست
آسمونی که قرق شده با شهاب و رعد و صاعقه
با آی? «و ما رمیت اذ رمیت»
آسمونی که کابوس کرکساست
هفت…
چشمه چشمه موج موج
کوچه کوچه رود رود
تو خیابونا به هم رسیدن و یکی شدن
شکستن سردی دی و غرور اهرمن
حالا بازم بشمارن
اینا گزینههای روی میز ماست
حالا بازم بشمرید
گزین? روی میزتون چیاست
حالا بازم بشمرید
همه میدونن این آخرای قص? شماست
هفت … شش… پنج … چهار … سه … دو … یک …
قصه ای از امیرالمومنین علیه السلام
قصه ای زیبا و تاثیرگذار.
سه برادر نزد امام علی علیه السلام آمدند و گفتند
میخواهیم این مرد را که پدرمان را کشته قصاص کنی.
امام علی (ع) به آن مرد فرمودند: چرا او را کشتی؟
آن مرد عرض کرد: من چوپان شتر و بز و ... هستم.
یکی از شترهایم شروع به خوردن درختی از زمین پدر اینها کرد،
پدرشان شتر را با سنگ زد و شتر مرد،
و من همان سنگ را برداشتم و با آن به پدرشان ضربه زدم و او مرد.
امام علی علیه السلام فرمودند: بر تو حد را اجرا میکنم.
آن مرد گفت: سه روز به من مهلت دهید.
پدرم مرده و برای من و برادر کوچکم گنجی بجا گذاشته
پس اگر مرا بکشید آن گنج تباه میشه،
و به این ترتیب برادرم هم بعد از من تباه میشود.
امیرالمومنین (ع) فرمودند: چه کسی ضمانت تو را میکند؟
مرد به مردم نگاه کرد و گفت این مرد.
امیرالمومنین (ع) فرمودند: ای اباذر آیا این مرد را ضمانت میکنی؟
ابوذر عرض کرد: بله. امیرالمومنین
فرمود: تو او را نمیشناسی و اگر فرار کند حد را بر تو اجرا میکنم!
ابوذر عرض کرد: من ضمانتش میکنم یا امیرالمومنین.
آن مرد رفت . و سپری شد روز اول و دوم و سوم ...
و همه مردم نگران اباذر بودند که بر او حد اجرا نشود...
اندکی قبل از اذان مغرب آن مرد آمد.
و در حالیکه خیلی خسته بود، بین دستان امیرالمومنین قرار گرفت
و عرض کرد: گنج را به برادرم دادم و اکنون زیر دستانت هستم
تا بر من حد را جاری کنی. امام علی (ع) فرمودند:
چه چیزی باعث شد برگردی درحالیکه میتوانستی فرار کنی؟
آن مرد گفت: ترسیدم که بگویند "وفای به عهد" از بین مردم رفت...
امیرالمونین از اباذر سوال کرد: چرا او را ضمانت کردی؟
ابوذر گفت: ترسیدم که بگویند "خیر رسانی و خوبی" از بین مردم رفت...
اولاد مقتول متأثر شدند و گفتند: ما از او گذشتیم... امیرالمومنین علیه السلام فرمود: چرا؟
گفتند: میترسیم که بگویند "بخشش و گذشت" از بین مردم رفت...
*******************************************
ای همه وجودم فدای یک لحظه از وجودت ، یا علی (علیه السلام
یادم هستش که وزیر مسکن می گفت 70% درآمد ایرانی ها صرف هزینه مسکن میشه و این معنیش این بود که ما 70% از زمان کارمون رو که از بهترین اوقات روز و عمرمون هستش واسه صاحبان مسکن و زمین صرف می کنیم و یا به عبارت دیگه 70% برده حلقه بگوش زمین دارها و صاحبخونه ها هستیم و هرچی در میاریم باید برزیم تو جیب اونا .
وقتی طرح مسکن مهر با تمام معایب و مزایایی که داشت اجرایی شد یه نور امیدی پیدا شد و خوشحال شدیم که با درصد کمتری بردگی می کنیم ، ولی متاسفانه این نور خیلی زود با مواضع و تصمیمات دولت تدبیر و امید! تبدیل به همون ظلمات قبلی شد و دوباره کام دارندگان مساکن چندین گانه شیرین شد که ماشین های پرکننده جیبشون (قشر مستاجر و ضعیف) باید واسه اونا کار بکنن و . . .
تصمیمات دولت تدبیر و امید تا کنون :
افزایش سود وام مسکن مهر
کاهش زمان باز پرداخت وام ها از 20 به 10 سال
تبدیل مسکن های متراژ بالا به متراژ های پایین(تبدیل خونه به لونه)
و . . .
داشتن تعداد بچه بیشتر و رفع فاجعه رشد منفی جمعیت با خونه اجاره ای 40 یا 50 متری چطور ممکنه ؟
اگه من یک میلیون تومن درآمد داشته باشم ، طبق قول وزیر باید 700 هزار تومن بزارم کنار واسه مسکن و با 300 هزار تومن هزینه بهداشت و خوراک و پوشاک و . . . رو تامین کنم!!!!!!
اسم این نوع زندگی رو باید چی بزاریم ؟
دردمون رو به کی بگیم ؟